سعیدسعید، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

عشق مامان و بابا

عید 93

سلام عزیز دام فدات بشم مامانی این روزها خیلی تنبل شده البته برای نوشتن وگرنه صبح تا شب با پسری بازی میکنه و احساس خستگی نمیکنه از بس پسر گلم شیرین زبون شده هر چی که بشنوی فوری تکرار میکنی شدی طوطی ما قربون اون چشمای نازت برم اول از همه بگم که موقع سال تحویل رفتیم خونه مامان ی(مامان من) دایی خسرو و زن دایی هم اومدن دور هم بودیم و خیلی بهمون خوش گذشت و عیدی گرفتیم روز اول عید رو هم رفتیم خونه مامان(مامان بابا رضا) که عمو مهدی اینا هم اومدن دور هم بودیم و 2 عید هم عازم سفر شدیم به سوی کرمانشاه (دیار مامان) البته با خاله سحر و مامانی  تا 8 فروردین اونجا بودیم و همه روزها رو هم به دید و بازدید گذروندیم و در کل خوش گذشت بعدشم که برگشتیم و خون...
31 فروردين 1393
1